پاره کردن in English - Persian-English Dictionary Glosbe
Check 'پاره کردن' translations into English. Look through examples of پاره کردن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.
1st New World, Dhaka 15538087991 [email protected]
Check 'پاره کردن' translations into English. Look through examples of پاره کردن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.
0. اطلاعات بیشتر واژه. مترادف. 1- برخ، برخه، تكه، جزء، قطعه، لخت 2- بهر، حصه، قسمت 3- بخش، فصل 4- دريده، شرحه، گسسته، گسيخته 5- ژنده، غاز، فرسوده، مندرس 6- خرقه، مرقع، وصله 7- پرش، پرواز، پريدن 8- باج ...
پاره کردن. مترادف پاره کردن: جردادن، دریدن، شکافتن، قطع کردن، گسستن، گسیختن. معنی انگلیسی: bust, cleave, cut, lacerate, pull, rend, rupture, sever, slash, split, sunder, tear, to fear, to rend, to wear.
2024年6月7日 پاره • (pâre) (comparative پارهتَر (pâre-tar), superlative پارهتَرین (pâre-tarin)) torn, torn apart. لباس پاره ― lebâs-e pâre ― torn clothes. پاکت را پاره کردم. ― pâket-râ pâre
معنی. پاره پاره. پخش صوت. معنی 1 - از همه جا دریده ، قطعه قطعه ، تکه تکه . 2 - اندک اندک ، رفته رفته ، کم کم . انگلیسی ragged, dilapidated, scrappy, torn to pieces, fragmentary, fragmental, in pieces. عربی رث
فردوسی . یکی پاره پاره بگسترد مشک. نهاده بغربال بر، نان کشک . فردوسی . و مردمان کجات درآمدند و او را پاره پاره کردند. (تاریخ بیهقی ). چون نار پاره پاره شود حاکم. گر حکم کرد باید بی پاره . ناصرخسرو. (ق مرکب ) اندک اندک . رفته رفته .
ریپ ( rip , واژه انگلیسی ) اینکه میگن "خودمو پاره می کنم" یعنی چی؟ bust=to break something. چاک کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چاک زدن. پاره کردن. دریدن. شکافتن. خراشیدن : بکردند چاک آن کیی جوشنش. بشمشیر شد پاره پاره تنش.
معنی پاره پاره کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ...
پاره پاره کننده قطعات. پاره پاره کننده اهرم منحصر به فرد و یا سنگ شکن هیدرولیک با این چند روش خودروی شما همیشه صفر می ماند!
چگونه "پاره کردن" را به انگلیسی ترجمه می کنید؟ : tear, lacerate, pull. جملات نمونه : بعد باز در اتاق بشتاب دوید هرچه دید پاره کرد یا شکست.